با سلام. امروز در خصوص حمل و نقل تهران قدیم از ساده ترین وسیله ی حمل ونقل که دوچرخه بود تا بزرگترین آنان و تاثیرات مستقیم آنها بر اجاره آپارتمان مبله در تهران صحبت میکنیم. لطفا تا انتها مارا همراهی نمایید.
نخستین دوچرخه و دوچرخه سازی در تهران
ده دوازده دکان بالاتر از شمس العماره یعنی مجاور وزارت دارایی فعلی،درست در قسمتی که آپارتمان مبله های دولتی جهت اجاره آپارتمان مبله قرار داده شده بود، مستراح عمومی خیابان بود و این تنها مستراحی غیر از مبال های مساجد و حمام ها بود که در اختیار مردم قرار گرفته بود و جنب آن دوچرخه سازی (حسین آقا شیخ) که تقریباً اولین دوچرخه سازی که در معنای واقعی خود یعنی دوچرخه کرایه بدهی و تعمیر دوچرخه بود قرار گرفته بود که ابتدا بشرح دوچرخه سازی و سپس بذکر احوال مستراح میپردازیم. این شغل یعنی کار دوچرخه از مشاغلی بود که تا آنزمان در تهران بی سابقه بود و مردم به آنهایی که بر این مرکب سوار می شدند «بچه شیطان» و ((تخم جن)) هایی می گفتند که از طرف شیاطین و پریان کمالی میشوند، چه بغیر این کسی نمی تواند روی دو چرخ حرکت بکند و دلیلشان این بود که میگفتند مرکبی که اگر کسی آنرا نگه ندارد خودش نمیتواند خودش را نگه دارد چگونه می تواند یکی را هم بالای خود نشانیده راه ببرد؟ مخصوصا که با سرعت ادم دونده ای هم طی طریق کرده، از هر طرف و هر سمت هم پیچ و خم بخورد!
پس این نیست مگر آنکه خود آن روروئلا را جنیان ساخته و را کبین آنها نیز بچه جن ها و بچه شیطان ها میباشند. چنانکه اولین باری که این مرکب به تهران آورده شد و دو پسربچه انگلیسی در میدان مشق با شلوارهای کوتاه سوار شده آنها را به نمایش مردم گذاشتند پیرها و سالمندانی که به تماشایشان رفتند بسم الله گویان و لاحول زنان و شگفتزده که گویی به تماشای غول و آل و پریزاد رفته اند باز می گشتند و آمدن آنها را یکی از علائم ظهور میگفتنده باری این حسین آقا با شهامتی غیرقابل انکار که قدیمی ها بحکم این که از هر تازه رسیده ی ناشناخته باید اعراض بکنند؟ البته گفتنی است که پس از گذشت چندین سال از شهر نشینی در تهران و همچنین گسترش فرهنگ اجاره آپارتمان مبله در تهران ، دوچرخه و دوچرخه سواری دیگر مانند گذشته تابو محسوب نمیشده و مردم دیگر از دوچرخه حراسی نداشتند و کاملا عادی شده بود. هر پدیدهٔ تازه را تکفیر و تحریلی می کردند، چند دستگاه از آنها را خریده در اختیار مردم میگذارد و چون این وسیله یا اسباب بازی بسرعت جا باز کرده مورد استقبال جوانان و نوجوانان واقع میشود دکانی هم ارمنی ای به نام «ادیك» در میدانگاهی سفارت انگلیس اول خیابان منوچهری دایر نموده مشتریان شمال شهر را در اختیار می آورد، و کم کم که دکانهای دیگری هم بر آنها اضافه شده عمومیت پیدا میکند. اگرچه در ابتدا این کار نوظهوری بود که جز یکی دو نفر از جان گذشته و متهور نتوانستند به آن دست زده از تهدید این و آن نهراسیده بآن اقدام کنند و از وزین ترین و چشمگیرترین مشاغلی شد که تا آنزمان بوجود آمده بود. اما اندلا اندلا که متقاضیان آن رو به کثرت نهاده از پسر حاجی، بچه اعیان ها، بچه تاجرها به متوسطین و بچه کاسب ها رسیده، ابهت و احترام آن نیز از میان رفته جزء کارهای ناباب درآمده مخترمین آنرا کنار نهادند، مخصوصا که عدهای بدسیرت هم آنرا وسیلهٔ شیطنت و کسب لذات جسمانی قرار داده به اغفال مشتاقان و مراجعان پرداختند، باین طریق که ابتدا با تعلیم دادن و پشت دوچرخه را نگاه داشتن و از زیر زین… «که شاید فرنگی هم سوراخ چرم زین را جهت همین کار تعبیه کرده بود»؛ و راه شوخی و خنده و مزاح را با او باز نمودن و کرایهٔ دوچرخه را نگرفتن و در صورت کراهت او از زیر پایش کشیدن و به او دوچرخه ندادن و امثال آن جاده وصول تمنا باز بکند. و اینلی تا حد بدنامی دوچرخه سوار و بدنگری مردم بآنان نیز معلوم شود مشاهده زیر بهترین شاهد آن میباشد: روزی دوچرخه سواری، از عرض خیابان لاله زار به آنطرفش می رفت که ناگهان چرخ عقب دوچرخه اش بر روی ریل واگن اسبی که در اثر آب پاشی خیابان لیز شده بود سریده بطرف پیرزن لری که او نیز میگذشت مایل گردید و پیرزن بگمان آنکه را کب دوچرخه عمداً عقب خود را بطرف وی سرانیده است با بدخلقی و لحنی که از سراپایش دشنام میبارید گفت: پییر سوختهٔ غینی، ری و چرخه هم غینشه قر مییه، خیال مکنه منم مشتری ام؛ یعنی: پدر سوختهٔ بد کاره، روی دوچرخه هم فلانش را قر می دهد. خیال می کند من هم مشتری ام که هنوز قیافهٔ مشمئز و لهجهٔ لری خنده دار او آئینهٔ خاطر میباشد.